شهدای دارالولایه سیستان زابل
شهدای دارالولایه سیستان زابل
شهدای زابل 
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهدای دارالولایه سیستان و آدرس shohadaysistan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خورشید، خسته و خراشیده رخسار، در قرمزای غروب نهان می شد که پانزدهمین یادواره شهیدان دولتی مقدم و شهدای سیستان بپاین رسید، میهمانان یادواره که از شهرهای دور و نزدیک با قصد قربه الی ا... آمده بودند، مهیای نماز مغرب و عشاء می شدند تا به عمود دین تکیه دهند، آنگاه نوای زلال دعای کمیل به گوش جان نیوشند و آسمانی شوند و سبک بال از فیض اشک و صفای دل راهی شهر و دیار خویش گردند.

اما ... چند کیلومتر آن سوی تر، خفاشان شب پرست، به شوق شکار روشنایی از آشیانه های نمور و تاریک سر برآورده بودند و تدارک خون آشامی عاشقان آقا ابا عبدا... الحسین (ع) را می دیدند.

ساعت 20:45 شامگاه پنج شنبه همان روز که تقویم 25 اسفند 84 را نشان می داد جاده زابل – زاهدان آبستن حادثه ای تلخ و جانگداز بود.

خفاشانی که هویت اشرار داشتند و با گرفتن جیره از صهیونیزم و استکبار، ننگ سرسپردگی به پیشانی زده بودند به خیال آنکه مسؤولان کلان نظام در استان ، از یادواره شهدا باز می گردند و می توانند با ترور آنان کلاه مزدوری و سرسپردگی را به چوب رخت«رامسفلد، رایس و بلر و بستر  و شارون»  بیاویزند ، از نقطه صفر مرزی در پناه وجود رمل و تپه ماهور و درخچه های گز که از موانع طبیعی استتار به شمار می آیند وارد خاک ایران شده و در دوازده کلیومتری مرز ایران – افغانستان در محور زابل – زاهدان و در فاصله از چهاده کیلومتری پاسگاه تاسوکی ایجاد راه بندان می کنند و با لباس مبدل نیروی انتظامی و استتار چهره ، اقدام به توقف خودروهای عبوری می نمایند تا با هدف اسارت و ترور نیروهای دولتی و اندیشه بر پا کردن فتنه قومی- مذهبی ، پاداش مزدوریشان را از استکبار بین الملل دریافت دارند.

بدین منظور خودروهای عبوری را متوقف نموده و با جداسازی زنان و مردان ، به تفکیک فارس و بلوچ و شیعه و سنی ، در مقابل چشمان وحشت زده زنان و فریاد و بیقراری مادران سپید گیسو و کودکان حیرت آلود، مردان و جوانان و نوجوانان بی گناه را با شنیع ترین و فجیع ترین وضع ممکن به حدود یکصد و پنجاه متری جاده اصلی و در کناره خاکریز، هدایت می کردند. و پس از بستن چشم و دست دهان قربانیان آنها را به فاصله حدود یم متر از یکدیگر قرار داده و به رگبار گلوله می بستند. سپس با بهره گیری از دوربین های فیلم برداری و نور افکن های قوی، از صحنه های کشتار جمعی فیلم برداری می کردند. تا با به تصویر کشیدن دلخراش ترین صحنه ها و فروش و ارائه آن به اربابان رسانه های خارجی، مزد شقاوت و بیرحمی و خوش خدمتی شان را بگیرند. به گفته مردم و کارشناسان، تعداد تروریست ها در جاده و پشت خاکریز بین بیست تا سی نفر نفر بوده و از القاب سرهنگ و سروان در مکالمات درون گروهی استفاده می نمودند.

تعداد دیگری از اشرار نیز در سایر نقاط منطقه پراکنده بودند و نظارت و پشتیبانی این عملیات کور و ننگ آور را به عهده داشتند. این گروه شرور که نام «جندا...»را برگزیده و رهبر خویش را امیر المومنین می خواندند چنان در جهل و نادانی دست و پا می زندند که هنگام زدن تیر خلاص به مردم بیگناه «بسم ا...» گفته و پس از اطمینان از شهادت آن کبوتران سرخ بال حرم حسینی با گفتن «ا... اکبر » افتخار و خشنودی شان را از این جنایت ابراز می کردند.

این قتل عام هولناک حدود یک ساعت به درازا کشید و به شهادت بیست و دو تن از محبان اهل بیت اعم از دانش آموز و روحانی و کارمند و کارگر و دانشجو و خبرنگار و کاسب انجامید. شش زحمی و هفت تا دوازده اسیر بر جای نهاد و نام «شهادتگاه تاسوکی» را برای همیشه بر لوح تاریخ منطقه حک نمود. چنان با انزجار و نفرت عمومی روبرو شد که در یک انسجام جمعی، همه مسئولان نظامی، سیاسی و مذهبی استان، به ویژه ائمه محترم جماعات اهل سنت، هم صدا و همراه با مردم آن را محکوم کرده و عاملان آن را ایادی جهل و استکبار نامیدند، از آنروز که در هیچ مرام و مسلک و عقیده و مذهبی کشتن نوجوان چهارده ساله و نوداماد بیست ساله به جرم عضویت در بسیج، مایه مباهات و سرافرازی نیست، چگونه ممکن است افرادی آنقدر در برزخ شقاوت و سنگدلی فروغلتند که فرزندی را در مقابل پیکر لرزان مادری سپید مو، پدری را در برابر بهت نگاه فرزندی ترسان، چشم و دست و پا بندند و در آستانه سال نو و اربعین شهدای کربلا، پیکرشان را به زخم تیر باران، از هم بدرانند و آنگاه بر جنازه چاک چاکشان ندای تکبیر سر دهند. راستی ........ أین تذهبون........؟

چگونه می توان شرح هجران جگرهای آتش گرفته زنان و کودکان چشم انتظار و مردان به خاک و خون غلتیده سیستان را در شهادتگاه تاسوکی به صحیفه جان نگاشت و از سر سوز، فریاد " بای ذنبٍ قُتلت " و ندای سرخ " یا للمسلمین " برنیاورد..................؟

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون


 


پیام خادم سایبری: همسنگر گرامی نظرات سازنده خودرا برای مابیان فرمایید. برای تعجیل درفرج منجی عالم وشادی روح شهدای، دارالولایه سیستان صلوات

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 15 فروردين 1392 ] [ 15:30 ] [ زریافتی ]
.: Weblog Themes By salehon :.

درباره وبلاگ

مقرسایبری شهدای دارالولایه سیستان ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم شهر ما آن سوی آبی هاست، دور از دسترس شهر ابراهیم ادهم، شهر لقمان حکیم اندکی بالاتر از آبادی تسلیم محض صاف می آیی سر کوی صراط المستقیم خاک آن عرشی ست، گل هایش زیارت نامه خوان سنگفرش آسمانش بال های یا کریم شهر ما آبادی عشق است - اما عشق چیست؟ - عشق یعنی نوح و ابراهیم و عیسی و کلیم عشق یعنی «قاف » و «لام » قل هو الله احد عشق یعنی «باء» بسم الله رحمن رحیم
موضوعات وب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 175
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 184
بازدید ماه : 863
بازدید کل : 2414
تعداد مطالب : 303
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

به این سایت رأی بدهید